شنبه, 06 مرداد 1403
شنبه, 06 مرداد 1403

روزنامه سفیر ایلام

[ شماره ۴۹۹ ]

سفیر ایلام |

مدتهاست دست به قلم نبرده ام انگار ذهنم خشکیده چون هورالعظیم خوزستان !

گفتم قلم چرا ناتوانی ! یارای نوشتنت نیست؟
گفت از چه بنویسم به هر کجا می نگرم غم میبینم !

در پشت نگاه تک تک کودکان کار غمی عظیم لانه کرده ! که کودکیشان را به یغما برده و پشت شیشه ی ماشینها ، با لبهایی ترک خورده قاب عکسی غمگین را ترسیم کرده است.

آنطرف خیابان صدای آهنگ آکاردئون به گوش می‌رسد ورقص پسرکی نحیف با لبخندی تلخ ذهن مخدوشم را به پیاده روی خیابان می برد ، کنار ترازویی کوچک و بساطی پهن شده !!

با خود گفتم شاید، شادی بر پا شده ؟ اما افسوس نگاهم در نگاه پسرکی نحیف با پاهایی ترک خورده و چهره ایی خجالت زده از رقص خیابانی برای گرفتن پولی خورد گره می خورد .

مردم با ابروهایی درهم کشیده و ماسکهای رنگارنگی که بر چهره داشتند با بی تفاوتی از کنار پسرک رد می شدند و هرز چند گاهی رهگذران پولی اندک در بساط پسرک می انداختند و می گذشتند، بعضی دیگر نیز این غم سنگین را به تماشا نشسته بودند.

پیر مردی که تا نصفه در میان سطل بزرگ زباله با گونی سوراخ شده تا نصفه خم شده بود و روزی خود را در میان زباله‌ها می جست با آهنگ آکاردئون سر تکان می داد ، انگار افسوس را زمزمه می کرد.

زنی رخسار پریده همراه کودکی شیر خوار با نجوایی آرام و پردرد از عابران کمک میخواست.

رفت و آمد بیمارستانها بشدت زیاد شده و مردم با حالی گرفته و تب دار، همراه با موسیقی سرفه های پی در پی که در کلامشان جاریست به سمت بیمارستانها و مطب پزشکان با ماسکهایی چند لایه که تنفس را به‌ شدت سخت کرده ونفس هایی که به شماره افتاده، بود سرازیر شده اند .

به هر طرف نگاه می‌کنی همه جا پر از استرس ،نگرانی ، ترس وتشویش است.

ویروس مهلک و افسار گریخته ی کرونا ،جهان را در تنگنا قرار داده است واوضاع مردم ما را به سبب مشکلات عدیده ای که با آن دست و پنجه نرم می کنند، وخیم تر نشان می دهد .

همه نالان از اوضاع پیش آمده یکی از جهش ویروس لگام گسیخته می‌گوید ،  دیگری از تحریم های ناعادلانه ، یکی دیگر از تورم و فشار اقتصادی کمر شکن ، آن یکی از ورشکستگی در بورس و افزایش صد برابری همه ی اقلام واجناس.

جوانان از بیکاری، بی پولی ، فقر و زندگی های مجردی و بلاتکلیفی می نالند و هزار و یک دغدغه دیگر که مردم را تحت فشارهای روحی و روانی قرار داده است.

قلم گریان و ناتوان از گفتن اینهمه درد !

به چه کسی بنویسد تا غم مردمش را بفهمد ؟
از چه کسی مطالبه کند؟

مسئولی که گفت گران شده نخر ؟

یا آنکه طرحهای ناتمام را به سرعت افتتاح می کند تا کارنامه ای زرین برای خود رقم بزند ؟

یا نمایندگان مجلسی که با ۱۲۱ رای موافق به اصل ۸۵ شدن طرح صیانت از کاربران فضای مجازی رای مثبت دادند؟

همان نمایندگانی که با رای شما به مجلس رفتند تا راه حلی برای بیکاری هزاران جوان ایرانی بیابند،و دردی از دردهایشان بکاهند .

افسوس قلم  که این رویایی بیش نیست .



نویسنده: سمیه محمدی
همرسانی کنید:

نظر شما:

security code

طراحی و پیاده سازی توسط: بیدسان